به نام مهر آفرین بی همتا
عصر روز یک شنبه مورخ 1402/3/14 راهی شجره شدیم؛ برای حضور در حال و هوای زائرانی که برای بستن احرام آمده اند و آماده اند تا راهی خانه دوست شوند.
وقتی به آمدن و رفتن ها در “شجره” عمیق می شویم، اینگونه به نظر می رسد که اینجا نقطه رهایی و کندن از جهان فانی آدم هایی است که انگار در حال گذر از زمان و مکان هستند، درست همانطور که درباره روز قیامت شنیده ایم و خوانده ایم.
این محل درحدود ۸ کیلومتری جنوب شهر مدینه است که به نام های ذوالحلیفه و میقات هم معروف است؛ میقات که “وقت محدود وعده شده” معنایش می کنند و حاجیان از همین جا احرام می بندند تا شاید بار دنیا را زمین بگذارند و راهی شوند؛ راهی وعده گاه.
چرا شجره ؟؛ می گویند ، این مکان قدم گاه رسول خدا بوده و روایت هایی است مبنی بر اینکه حضرت در مسیرحج تمتع و عمره در همین مکان زیر درختی محرم می شده است و بعدها آنجا مسجدی بنا کردند که حالا به مسجد شجره معروف شده است.
غروب هنگام ، به شجره رسیدیم، همگی از قبل لباس احرام برتن کرده بودند و مهیا بودند تا در این مسجد که به قدمگاه پیامبر گرامی خدا – پیامبر خوبی ها و مهربانی ها- معروف است، نماز مغرب وعشا بپا دارند.
با پایان نماز، احرام بستگان راهی خانه خدا، به حرکت در آمدند؛ گروه گروه، مردان و زنان آواز”لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ، وَالنِّعْمَةَ، لَكَ وَالْمُلْكَ، لاَ شَرِيكَ لَكَ…” سردادند و به سمت اتوبوس ها حرکت کردند.
نواها و صداها هماهنگ بود، با آهنگی دلنشین و زیبا که فضای مسجد شجره را به وجد آورد.